غزل تا تو

ساخت وبلاگ

امکانات وب

شک بر انگیزترین نقطه ی آغازم بوداین غم انگیز ترین لحظه ی پروازم بودآسمان در کمر حادثه ها جان میدادآخرین قطعه همین آخر آوازم بود تار میزد به تن ماه ؛ زمین خورد خدااااشاید این واقعه از بخت بد سازم بود غزل + نوشته شده در شنبه سیزدهم شهریور ۱۴۰۰ ساعت 18:53 توسط غزل  |  غزل تا تو...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل تا تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghazaltatoa بازدید : 0 تاريخ : شنبه 17 دی 1401 ساعت: 0:27

رو به روی دیوار ایستاد و زل زد به چشم هام و خیره شد به من ...گفتم من... ببین چه زیبا شدم پوزخندی زد عجیب و سرد شبیه سرمای نگاه مترسکی که سالها کابوس شبانه ام بود... گفت خستم...گفتم از من؟؟ چند ثانیه گذشت بهم نگاه کرد و گفت نه... بعد رفت از دلم...از ذهنم...از کنارم... تقصیر من نبود... باور کن من کاری نکردم...من...من فقط...عاشقش بودم... + نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم اسفند ۱۳۹۹ ساعت 21:44 توسط غزل  |  غزل تا تو...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل تا تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghazaltatoa بازدید : 0 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 0:02

دلم عجیب کسی را میخواهد که مرا با خودش ببردبه روزگاری که روز را به شب نرسانم که مجبور باشم  شب را تا صبح بیدار بمانم..من را با خودش به دورررهایی ببرد که هرگز راه برگشتی  در آن نباشد...نباشد که...تنم در آتش اربده های یک زن خاکستر شود...دلم عجیب رفتن میخواهد.... + نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم اسفند ۱۳۹۹ ساعت 22:25 توسط غزل  |  غزل تا تو...ادامه مطلب
ما را در سایت غزل تا تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghazaltatoa بازدید : 0 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 0:02

خداوندا....

روزی اگر خواستی زمینی دیگر خلق کنی

یادت باشد یا زمینت را کوچک بیافرینی یا آدم هایت را بزرگ

آنقددددر بزرگ تا مبادا در شهرهای شلوغ گم شوند

یادت باشد خدای عزیزم یا دلها را از سنگ بیافرینی یا عشق و مهربانی 

را از دل هااا

خط بزنی تا نه دلی شکسته شود نه تاوانی پس داده شود. (غزل)

غزل تا تو...
ما را در سایت غزل تا تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghazaltatoa بازدید : 5 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1396 ساعت: 19:41